مرا به خاطر بسپار
نوشته اصلی توسط kashani اولین گریه خون گریه سقایی بود *** عالمی تشنه آن دیده زهرایی بود پیش خورشید عجب نیست که شق القمر است *** ادب ماه در آن مقدم زهرایی بود تیر با زانوی مجروح اگر از دیده کشید *** دیده خسته هنوز عاشق بیداری بود سفره قامت او پهن به نخلستان شد *** قصدش از مقدم دلدار پذیرایی بود پیش ...