دوره سردخانه فریونی   دوره بویلر و مشعل   دوره سررخانه آمونیاکی  دوره چیلر جذبی      دوره چیلرتراکمی   دوره کولرگازی اسپلیت
 
مشاهده RSS Feed

norasteh

اشعار بسیار زیبای حاج منصور ارضي به مناسبت ايام فاطميه سال 1391

به این مطلب امتیاز بدهید
نقل قول نوشته اصلی توسط norasteh نمایش پست ها


ای نور ماه و سال تو را جستجو کنم *** نوروز را به عشق شما گفتگو کنم
با یاد تو خانه تکانی این دلم *** با آب دیده چهره خود شستشو کنم
من از بهار، عطر حضور تو می کشم *** گل را به عشق جمال تو بو می کنم
یاد تو را به باغ و گلستان نمی دهم *** من با تو کسب حال و هوای نکو کنم
مقصود دل ز کعبه و کرب و بلا تویی *** از گفتگوی تو طلب آبرو کنم
راهی که آمدم تو به من داده ای نشان *** پس آمدم به میکده میل سبو کنم
کی می شود تو با دل من همنشین شوی *** من عاشقانه با دل تو گفتگو کنم
جا ماندگی ز قافله هم درد مشکلی است *** من آمدم که زخم دلم را رفو کنم
من بی حسین و فاطمه بیچاره می شوم *** دستم بگیر بی تو من آواره می شوم

****************************

من که روز و شب از اشک جام می نوشم *** دلم گرفته از این روزهای خاموشم
فراغتی که فراق تو را ز پی دارد *** هزار مرتبه سنگین تر است بر دوشم
بهار می رسد از راه آن زمانیکه *** رسد ز کعبه انا المهدی تو بر گوشم
سیاهی دلم از تو اگر چه دورم کرد *** میان روضه با تو ولی زود می جوشم
بدون روضه ببین دستهای سینه زنم *** گرفته زانوی غم را میان آغوشم
هزار شکر که تا چند سال عیدم را *** برای مادرت از ابتدا سیه پوشم
بقیع گریه کن روضه های مادر توست *** کنار تربت زهرا مکن فراموشم

****************************

در راه علی درد همان درمان است *** این درد غریب هدیه جانان است
این روح بزرگ ضربه گیر است هنوز *** تا روی کبود از علی پنهان است
در هر ستمی بلا کشیدن سخت است *** در راه علی درد و بلا آسان است
یاری علی هیبت کوثر می خواست *** اینکار نه حد بوذر و سلمان است
+هر چند گل لاله گوشم پاچید *** غم نیست مرا که فصل گلریزان است
رویی که شفق ز پرتوش وا ماند *** در کوچه تنگ طعمه طوفان است
با یا ابتای خویش گفتم به نبی *** این شهر پس از تو شهر نامردان است
این امت مرحومه چه بی درد شدند *** این اجر رسالت است یا تاوان است
تنها سپر علی شکسته اما *** شمشیر زبان هنوز در میدان است
از پا ننشست هر که زهرایی شد *** اسلام مگر که بی سر و سامان است
روزی که ز کعبه منتقم می آید *** با یار محب و شیعه هم پیمان است

****************************


وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من *** همه عمر گرفتار بلا باشم من
شک ندارم همه خواسته تو این است *** لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من
تا زمانیکه دلم خانه این و آن است *** جا ندارم که پذیرای شما باشم من
چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی *** همه عمرم خجل از روی شما باشم من
تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم *** دردمندانه به دنبال دوا باشم من
گوئیا قسمت من این همه سرگردانی است *** همچو زلف به هم خورده رها باشم من
کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را *** یار تو مثل امام و شهدا باشم من
کاش می شد به همراه تو یک فاطمیه *** میهمان حرم کرب و بلا باشم من
ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی *** زائر خیمه سبزت به کجا باشم من
جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا *** به گرفتار میان در و دیوار بیا

****************************

سلام من به مادری که در میان بستر است *** فضای خانه اش پر از دعا و دیده تر است
سلام من به مادری که حاجتش شهادت است *** به دل نوا، به لب دعا، نگاه او سوی در است
سلام من به مادری که پهلویش شکسته است *** دلش ولی شکسته تر ز گفته های حیدر است
سلام من به مادری که لاله های بسترش *** نشان ز تازیانه ها بهانه های دختر است
چه مادری چه دختری چه بستر و مریضه ای *** چه پهلویی چه بازویی چه غنچه ای که پر پر است
هنوز خون تازه از جناغ سینه می رود *** هنوز جای سیلی نشسته روی کوثر است
نماز او نشسته و قنوت او شکن شکن *** صدای او خسته و پر از نوای مضطر است
هنوز بیت وحی حق سرای دود و آتش است *** چه کلبه محقری که خانه پیمبر است
علی نظاره می کند حسن اشاره می کند *** که صورت حسین او به زیر پای مادر است

****************************
آمد و شد باز شد آغاز وای *** ندبه گری باز شد ابراز وای
تا سخن از نعش زمین مانده شد *** فتنه گر از هر طرفی خوانده شد
اهل مدینه به خود آمد عجب! *** تازه شده داغ محمد (ص) عجب!
نقشه علیه جسد فاطمه *** زیر لب اما همه در زمزمه
حیله گران نقشه به سر پرورند *** در صدد توطئه دیگرند
بیت علی بود پر از ازدحام *** بر لبشان تسلیت است و سلام
بغض علی وا شد و با اجتماع *** گفت زمان نیست برای وداع
هر که به یاری علی مدعی است *** این بدن آماده تشییع نیست
غربت مولا شد از اینجا عیان *** شب شد و رفتند تمسخر کنان
تا که حرامی متفرق شدند *** اهل حرم تازه به هق هق شدند
بغض حسن بغض گلوگیر بود *** اشک حسین آیه تطهیر بود
بود در آن واهمه راستین *** گریه زینب به سر آستین
کرد نوازش پدر از گریه چند *** ناله مبادا بکند کَس بلند
نیمه شب خانه غربت رسید *** لحظه اجرای وصیت رسید
غسل تن فاطمه با چشم تر *** روضه خونابه بماند دگر
سینه و پهلو شکسته عجیب *** بود غم افزای امام غریب
گوشه مهتاب که تابیده شد *** یاس کبود عاقبتش دیده شد
شعله احساس چه بالا گرفت *** گریه امان از دل مولا گرفت
مرد خدا تا به خدا دل سپرد *** دست به بازوی ورم کرده خورد
اشک علی طاقتش از دست داد *** از نفسش شدت هق هق فتاد
چون تن موعود حرم شسته شد *** نعش نحیفش به کفن بسته شد
گشت به پا تاب و تب نشأتین *** وقت وداع حسن است و حسین
وای اگر بند کفن وا شود *** مُلک و مَلک در غم زهرا شوند
ولوله شد بند کفن باز شد *** تازه غم فاطمه آغاز شد
دست خدا از کفن آمد برون *** فاطمه آغوش گشود از درون

****************************

تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است *** من در میان جمع و دلم جای دیگر است
من در میان جمع و دلم سمت سامرا *** آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است
دیری است رفته است و دگر برنگشته است *** دیری است آسمان دلم بی کبوتر است
او پیش رو نشسته و من کورم از گناه *** او می زند صدا و این گوش من کر است
آواره ایم در هیئت و شنیده ایم *** در روضه احتمال حضورش قوی تر است
شاید صدای گریه آقا بلند شد *** چون روضه های مادر او گریه آور است
در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد *** او نیز زخمی غم دیوار و آن در است
آقا سری بزن به مدینه نگاه کن *** کوچه بدون نور تو صحرای محشر است
آقا بگو چگونه تحمل بیاورم *** یک زن که در مقابل یک فوج لشگر است
انگار در گلوی شما بغض می شود *** آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است
اینجا برادران همه در فکر خنجرند *** شکر خدا که یوسف ما بی برادر است
گرچه پر از گناه ولی در رکابتان *** آخر شهید می شوم این حرف آخر است

****************************

شب از غم پنهانی من گریه می کند *** باران به زندگانی من گریه می کند
شبها که با مزار تو نجوا کند دلم *** قبرت به نوحه خوانی من گریه می کند
شبهای بی ستاره شهر مدینه هم *** بر ماه قد کمانی من گریه می کند
مولای کائناتم و گمنام شهر خود *** غربت به میزبانی من گریه می کند
وقتی حسین و با حسنم نوحه می کنند *** زینب به روضه خوانی من گریه می کند
در سینه حبس شد نفسم زود رفته ای *** پیری بر این جوانی من گریه می کند
دانم که زیر خاک برای غریبیم *** بیمار استخوانی من گریه می کند
تیغ از غلاف خانه نشینی نمی کشم *** صبرم به ناتوانی من گریه میکند
بازوی تو هنوز ورم کرده مانده است *** فریاد ناگهانی من گریه میکند

****************************

اولین گریه خون گریه سقایی بود *** عالمی تشنه آن دیده زهرایی بود
پیش خورشید عجب نیست که شق القمر است *** ادب ماه در آن مقدم زهرایی بود
تیر با زانوی مجروح اگر از دیده کشید *** دیده خسته هنوز عاشق بیداری بود
سفره قامت او پهن به نخلستان شد *** قصدش از مقدم دلدار پذیرایی بود
پیش از آمدن یار به خاکش افتاد *** سجده اش بر قدم یار تماشایی بود
فرق سردار چنان چشمه دهن وا کرده *** دست جانباز نماد ید بیضایی بود
اهل خیمه دگر از سوز عطش دم نزدند *** که حرم منتظر قامت رعنایی بود
ناگهان در حرم افتاد ستون خیمه *** بعد از آن همهمۀ غربت و تنهایی بود
همه گفتند عمو رفت و عدو می آید *** با عمو در همه جا صحبت آقایی بود
تا تو بودی غمی از چادر و دستار نبود *** که علمدار حرم خوش قد و بالایی بود
تا تو رفتی سخن از حمله نامحرم شد *** غارت معجر و خلخال چه یغمایی بود
نه علی بود و نه عباس نه در خیمه حسین *** روضه غیرتی اش روضه مولایی بود
بعد عباس شده پنجه و سیلی آزاد *** گریه زینب او گریه زهرایی بود

****************************

آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف *** چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است *** رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف
گاه دلخون توئیم و گاه دلخون پدر *** وای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف
از کنار تو که می آید به خانه ناگهان *** بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم *** غصه تو یک طرف داغ برادر یک طرف
مثل آنروزی که افتادی می افتد بر زمین *** پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف
من دو بوسه می زنم جای تو و جای خودم *** زیر گردن یک طرف رگهای حنجر یک طرف
وای از آن لحظه که باید بنگرم *** سر ز روی نیزه افتاده، پیکر یک طرف
وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها *** گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف

منبع: وب سايت دوستداران حاج منصور

نظرات