نفس پیامبرانه
اردیبهشت، با نفس های پیامبرانه ات جوانه می زند و تو می آیی تا خورشید آگاهی را در قلب های حاصلخیز فرزندان سرزمینت بکاری.
نوع: ارسال ها; کاربر: meybotyhvac
نفس پیامبرانه
اردیبهشت، با نفس های پیامبرانه ات جوانه می زند و تو می آیی تا خورشید آگاهی را در قلب های حاصلخیز فرزندان سرزمینت بکاری.
باغبان
باغچه کوچکت همیشه بهاری! کلماتی که بر تخته سیاه می نویسی، ابرهای بهاری اند که باران را به تشنگی گلبرگ ها مهمان می کنند.
همه اتفاقهای تو به گل سرخ می رسند.
پنجره های کلاست را با...
حدیث عشق
معلم عزیر! آن زمان که پای درست می نشستم و تو الفبای عشق
را به من می آموختی،
دلم از گوهر کلمات خالی بود؛
مکتب عشق
عشق با تو آغاز شد.
کلاس خاطره ها با یاد تو جان گرفت.
تو در سپیدی برگ های دفتر دلمان جریان داری.
تو بودی و کوله باری از مهر؛
ما بودیم و تشنگی در وادی محبّت تو ما بودیم
اگر دستم را به دستان تو نسپارم، در جاده سنگلاخ جهل، به کدام دستاویز
متوسل شوم؟
با تو، هواى سرزمین دانش هرگز ابرى نیست. آفتاب بى دریغ، معلم!
عشق، معلم است و معلم، عشق. خوشا آن که عاشق شود!...
شرمنده معلم
ورق هاى دفتر من سیاه مى شوند و گیسوان تو سپید
من قد مى کشم تا تو نفس مى کشى...
هر روز
در تو پیامبرى بامن سخن مى گوید
که چشم هایش از بى خوابى سُرخ اند