دوره سردخانه فریونی   دوره بویلر و مشعل   دوره سررخانه آمونیاکی  دوره چیلر جذبی      دوره چیلرتراکمی   دوره کولرگازی اسپلیت
 

جست و جو:

نوع: ارسال ها; کاربر: norasteh

جست و جو: جست و جو در زمان 0.00 ثانیه صورت گرفت.

  1. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    پاسخ : اشعار شب دهم محرم (شب عاشورا)

    مجید رجبی

    با سرشکت شد دلم دربین مژگانت اسیر
    بیش از این با اشک برمن راه میدان را مگیر

    خوب میدانم که قبل از رفتنم جان میدهی
    رنگ رخساره خبر ها دارد از سر ضمیر

    خواهرا درپیش چشمانم به خود لطمه...
  2. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    پاسخ : اشعار شب دهم محرم (شب عاشورا)

    سید حمیدرضا برقعی

    نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
    سر پیراهن تــــــــو جنگ بوده
    ولی شرمنده زینب دیر فهمید
    که انگشتر بدستت تنگ بوده
  3. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    پاسخ : اشعار شب دهم محرم (شب عاشورا)

    محمد صادق میرزایی

    من از موی پریشانت پریشان ترنمی بینم
    زآه شعله خیز خویش سوزان تر نمی بینم

    شنیدم اتهامی سخت بر ایمان تو بستند
    ...و در حالی که من از تو مسلمان تر نمی بینم

    همیشه نیست شرط...
  4. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    پاسخ : اشعار شب دهم محرم (شب عاشورا)

    قاسم نعمتی

    مُردم از دلواپسی بسکه پریشان خاطرم
    سایه ات تا برسرم باشد خدارا شاکرم

    دیگر از امروز یک لحظه مشو از من جدا
    توشبیه کعبه باش و من شبیه زائرم

    در نماز شب دعا کردم نبینم داغ تو...
  5. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    پاسخ : اشعار شب دهم محرم (شب عاشورا)

    امیرحسین محمودپور

    گریه هایم اگرچه کاری نیست
    چه کنم؟ غیر گریه کاری نیست

    بعد عمری کنار هم بودن
    می روی و مرا نگاری نیست

    فصل سرد خزان عمرم شد
    باغ من را دگر بهاری نیست
  6. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    پاسخ : اشعار شب دهم محرم (شب عاشورا)

    علی اکبر لطیفیان

    ک روح واحدند،ولی ازبدن،جدا
    دراتحاد نیست "تو" از "او" و "من" جدا

    این دو،دو نیستند،تجلی وحدتند
    پس باطنا یک اند ولی ظاهرا جدا

    جسمش کنارخیمه وروحش کنارعرش
    اینگونه هیچکس نشد...
  7. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    پاسخ : اشعار شب دهم محرم (شب عاشورا)

    علی اکبر لطیفیان

    باطن ترین من،نه،خداحافظی مکن
    هرچندظاهرا،نه،خداحافظی مکن

    من نیمه ی توام جلویت ایستاده ام
    با نیم خویشتن،نه،خداحافظی مکن

    یک اهل بیت را ته گودال می بری
    ای خمس"پنج...
  8. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    پاسخ : اشعار شب دهم محرم (شب عاشورا)

    علی اکبر لطیفیان

    بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد
    همین که پیکرت افتاد خواهرت افتاد

    تو نیزه خوردی و یک مرتبه زمین خوردی
    هزار مرتبه زینب، برابرت افتاد

    همینکه از طرف جمعیت دو تا چکمه
    رسید اول...
  9. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    پاسخ : اشعار شب دهم محرم (شب عاشورا)

    یوسف رحیمی

    چشم وا کردم و پرپر شدنت را دیدم
    نیزه در نیزه غریبانه تنت را دیدم

    زیر پامال کبود سم مرکب ها، نه
    به روی دست ملائک بدنت را دیدم

    گرچه نشناختمت وقت عبور از گودال
    عمه می‌گفت تن بی...
  10. پاسخ
    9
    نمایش ها
    286

    اشعار شب دهم محرم

    محمدرضا شمس

    ز بس که نیزه نشسته به جسم پرپر تو
    ورق ورق شده در قتلگاه دفتر تو

    چقدر نیزه شکسته کنارت افتاده
    چقدر تیر فرو رفته بین پیکر تو

    هنوز از گلویت خون تازه می آید
    هنوز بر سر نی جاری...
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10