خودم دیدم زبالای بلندی
که محبوب خدارا سر بریدند
خودم دیدم کبوتر های معصوم
همه،سرزیر پرها کرده بودند
خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
خودم دیدم زمین دریای خون بود
خودم دیدم فضای آسمانها
نوع: ارسال ها; کاربر: pooria
خودم دیدم زبالای بلندی
که محبوب خدارا سر بریدند
خودم دیدم کبوتر های معصوم
همه،سرزیر پرها کرده بودند
خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
خودم دیدم زمین دریای خون بود
خودم دیدم فضای آسمانها
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است
شام غریبان است
امشب نوای کودکان بر بام کیوان است
...
کی دیده در یم خون، آیات بی شماره؟
قرآنِ سوره سوره، اوراقِ پاره پاره؟
افتاده بر روی خاک یک ماه خون گرفته
خوابیده در کنارش هفتاد و دو ستاره پاشیده اشک زهرا بر حنجر بریده
گه می کند زیارت، گه...
ای پیکر برهنۀ بی سر، حسین من
آیا تویی عزیز پیمبر، حسین من؟
پیدا نمیکنم به تنت جای بوسهای
جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین من
بگذار تا زنم به گلوی بریدهات
یک بوسه با نیابت مادر حسین من
ای...
ای اشک ما سپاهت، چشم حرم به راهت
تو غایبی و خلقند پیوسته در پناهت
تو حجّت خدایی تنها امید مایی
زهرا زند صدایت زینب کند دعایت
بگشا جمال خود را تا جان کنم فدایت
تو حجّت خدایی تنها امید مایی
...
ناله ای از زیربوته می رسید
دختری آه از نهادش می کشید
ای خدا بابای عطشانم چه شد
عمه گیسو پریشانم چه شد
ای پدر آنان که بر رویم زدند
کعب نی بر دست و بازویم زدند
ظالمی که فرصت از آهم گرفت
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده
ساقی غریب و میکده می سوزد امشب
یک غنچه یاس گمشده می سوزد امشب
گل بوی زهرا می رسد از سوی مقتل
سوی بهشتم می برد گل بوی مقتل
امشب...
ته گودال پیکری مانده ؟!
که بگویم برادری مانده ؟!
گفت بهتر که از جلو نبرید
بی گمان راه بهتری مانده چقدر نامرتبت کردند
پیکری نیست پیکری مانده
ماند خاکستر بجا از خيمههاي سوخته
سبز شد بانگ عزا از خيمههاي سوخته
ميرود تا آسمان همراه بانگ يا حسين
شعله شور و نوا از خيمههاي سوخته
آب آب کودکان تشنه در ظهر عطش
رفته تا عرش خدا از...