ای نور ماه و سال تو را جستجو کنم *** نوروز را به عشق شما گفتگو کنم
با یاد تو خانه تکانی این دلم *** با آب دیده چهره خود شستشو کنم
من از بهار، عطر حضور تو می کشم *** گل را به عشق جمال تو بو می کنم
یاد تو را به باغ و گلستان نمی دهم *** من با تو کسب حال و هوای نکو کنم
مقصود دل ز کعبه و کرب و بلا تویی *** از گفتگوی تو طلب آبرو کنم
راهی که آمدم تو به من داده ای نشان *** پس آمدم به میکده میل سبو کنم
کی می شود تو با دل من همنشین شوی *** من عاشقانه با دل تو گفتگو کنم
جا ماندگی ز قافله هم درد مشکلی است *** من آمدم که زخم دلم را رفو کنم
من بی حسین و فاطمه بیچاره می شوم *** دستم بگیر بی تو من آواره می شوم
****************************
من که روز و شب از اشک جام می نوشم *** دلم گرفته از این روزهای خاموشم
فراغتی که فراق تو را ز پی دارد *** هزار مرتبه سنگین تر است بر دوشم
بهار می رسد از راه آن زمانیکه *** رسد ز کعبه انا المهدی تو بر گوشم
سیاهی دلم از تو اگر چه دورم کرد *** میان روضه با تو ولی زود می جوشم
بدون روضه ببین دستهای سینه زنم *** گرفته زانوی غم را میان آغوشم
هزار شکر که تا چند سال عیدم را *** برای مادرت از ابتدا سیه پوشم
بقیع گریه کن روضه های مادر توست *** کنار تربت زهرا مکن فراموشم
****************************
در راه علی درد همان درمان است *** این درد غریب هدیه جانان است
این روح بزرگ ضربه گیر است هنوز *** تا روی کبود از علی پنهان است
در هر ستمی بلا کشیدن سخت است *** در راه علی درد و بلا آسان است
یاری علی هیبت کوثر می خواست *** اینکار نه حد بوذر و سلمان است
+هر چند گل لاله گوشم پاچید *** غم نیست مرا که فصل گلریزان است
رویی که شفق ز پرتوش وا ماند *** در کوچه تنگ طعمه طوفان است
با یا ابتای خویش گفتم به نبی *** این شهر پس از تو شهر نامردان است
این امت مرحومه چه بی درد شدند *** این اجر رسالت است یا تاوان است
تنها سپر علی شکسته اما *** شمشیر زبان هنوز در میدان است
از پا ننشست هر که زهرایی شد *** اسلام مگر که بی سر و سامان است
روزی که ز کعبه منتقم می آید *** با یار محب و شیعه هم پیمان است
****************************
وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من *** همه عمر گرفتار بلا باشم من
شک ندارم همه خواسته تو این است *** لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من
تا زمانیکه دلم خانه این و آن است *** جا ندارم که پذیرای شما باشم من
چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی *** همه عمرم خجل از روی شما باشم من
تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم *** دردمندانه به دنبال دوا باشم من
گوئیا قسمت من این همه سرگردانی است *** همچو زلف به هم خورده رها باشم من
کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را *** یار تو مثل امام و شهدا باشم من
کاش می شد به همراه تو یک فاطمیه *** میهمان حرم کرب و بلا باشم من
ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی *** زائر خیمه سبزت به کجا باشم من
جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا *** به گرفتار میان در و دیوار بیا
****************************
سلام من به مادری که در میان بستر است *** فضای خانه اش پر از دعا و دیده تر است
سلام من به مادری که حاجتش شهادت است *** به دل نوا، به لب دعا، نگاه او سوی در است
سلام من به مادری که پهلویش شکسته است *** دلش ولی شکسته تر ز گفته های حیدر است
سلام من به مادری که لاله های بسترش *** نشان ز تازیانه ها بهانه های دختر است
چه مادری چه دختری چه بستر و مریضه ای *** چه پهلویی چه بازویی چه غنچه ای که پر پر است
هنوز خون تازه از جناغ سینه می رود *** هنوز جای سیلی نشسته روی کوثر است
نماز او نشسته و قنوت او شکن شکن *** صدای او خسته و پر از نوای مضطر است
هنوز بیت وحی حق سرای دود و آتش است *** چه کلبه محقری که خانه پیمبر است
علی نظاره می کند حسن اشاره می کند *** که صورت حسین او به زیر پای مادر است
****************************
آمد و شد باز شد آغاز وای *** ندبه گری باز شد ابراز وای
تا سخن از نعش زمین مانده شد *** فتنه گر از هر طرفی خوانده شد
اهل مدینه به خود آمد عجب! *** تازه شده داغ محمد (ص) عجب!
نقشه علیه جسد فاطمه *** زیر لب اما همه در زمزمه
حیله گران نقشه به سر پرورند *** در صدد توطئه دیگرند
بیت علی بود پر از ازدحام *** بر لبشان تسلیت است و سلام
بغض علی وا شد و با اجتماع *** گفت زمان نیست برای وداع
هر که به یاری علی مدعی است *** این بدن آماده تشییع نیست
غربت مولا شد از اینجا عیان *** شب شد و رفتند تمسخر کنان
تا که حرامی متفرق شدند *** اهل حرم تازه به هق هق شدند
بغض حسن بغض گلوگیر بود *** اشک حسین آیه تطهیر بود
بود در آن واهمه راستین *** گریه زینب به سر آستین
کرد نوازش پدر از گریه چند *** ناله مبادا بکند کَس بلند
نیمه شب خانه غربت رسید *** لحظه اجرای وصیت رسید
غسل تن فاطمه با چشم تر *** روضه خونابه بماند دگر
سینه و پهلو شکسته عجیب *** بود غم افزای امام غریب
گوشه مهتاب که تابیده شد *** یاس کبود عاقبتش دیده شد
شعله احساس چه بالا گرفت *** گریه امان از دل مولا گرفت
مرد خدا تا به خدا دل سپرد *** دست به بازوی ورم کرده خورد
اشک علی طاقتش از دست داد *** از نفسش شدت هق هق فتاد
چون تن موعود حرم شسته شد *** نعش نحیفش به کفن بسته شد
گشت به پا تاب و تب نشأتین *** وقت وداع حسن است و حسین
وای اگر بند کفن وا شود *** مُلک و مَلک در غم زهرا شوند
ولوله شد بند کفن باز شد *** تازه غم فاطمه آغاز شد
دست خدا از کفن آمد برون *** فاطمه آغوش گشود از درون
****************************
تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است *** من در میان جمع و دلم جای دیگر است
من در میان جمع و دلم سمت سامرا *** آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است
دیری است رفته است و دگر برنگشته است *** دیری است آسمان دلم بی کبوتر است
او پیش رو نشسته و من کورم از گناه *** او می زند صدا و این گوش من کر است
آواره ایم در هیئت و شنیده ایم *** در روضه احتمال حضورش قوی تر است
شاید صدای گریه آقا بلند شد *** چون روضه های مادر او گریه آور است
در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد *** او نیز زخمی غم دیوار و آن در است
آقا سری بزن به مدینه نگاه کن *** کوچه بدون نور تو صحرای محشر است
آقا بگو چگونه تحمل بیاورم *** یک زن که در مقابل یک فوج لشگر است
انگار در گلوی شما بغض می شود *** آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است
اینجا برادران همه در فکر خنجرند *** شکر خدا که یوسف ما بی برادر است
گرچه پر از گناه ولی در رکابتان *** آخر شهید می شوم این حرف آخر است
****************************
شب از غم پنهانی من گریه می کند *** باران به زندگانی من گریه می کند
شبها که با مزار تو نجوا کند دلم *** قبرت به نوحه خوانی من گریه می کند
شبهای بی ستاره شهر مدینه هم *** بر ماه قد کمانی من گریه می کند
مولای کائناتم و گمنام شهر خود *** غربت به میزبانی من گریه می کند
وقتی حسین و با حسنم نوحه می کنند *** زینب به روضه خوانی من گریه می کند
در سینه حبس شد نفسم زود رفته ای *** پیری بر این جوانی من گریه می کند
دانم که زیر خاک برای غریبیم *** بیمار استخوانی من گریه می کند
تیغ از غلاف خانه نشینی نمی کشم *** صبرم به ناتوانی من گریه میکند
بازوی تو هنوز ورم کرده مانده است *** فریاد ناگهانی من گریه میکند
****************************
اولین گریه خون گریه سقایی بود *** عالمی تشنه آن دیده زهرایی بود
پیش خورشید عجب نیست که شق القمر است *** ادب ماه در آن مقدم زهرایی بود
تیر با زانوی مجروح اگر از دیده کشید *** دیده خسته هنوز عاشق بیداری بود
سفره قامت او پهن به نخلستان شد *** قصدش از مقدم دلدار پذیرایی بود
پیش از آمدن یار به خاکش افتاد *** سجده اش بر قدم یار تماشایی بود
فرق سردار چنان چشمه دهن وا کرده *** دست جانباز نماد ید بیضایی بود
اهل خیمه دگر از سوز عطش دم نزدند *** که حرم منتظر قامت رعنایی بود
ناگهان در حرم افتاد ستون خیمه *** بعد از آن همهمۀ غربت و تنهایی بود
همه گفتند عمو رفت و عدو می آید *** با عمو در همه جا صحبت آقایی بود
تا تو بودی غمی از چادر و دستار نبود *** که علمدار حرم خوش قد و بالایی بود
تا تو رفتی سخن از حمله نامحرم شد *** غارت معجر و خلخال چه یغمایی بود
نه علی بود و نه عباس نه در خیمه حسین *** روضه غیرتی اش روضه مولایی بود
بعد عباس شده پنجه و سیلی آزاد *** گریه زینب او گریه زهرایی بود
****************************
آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف *** چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است *** رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف
گاه دلخون توئیم و گاه دلخون پدر *** وای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف
از کنار تو که می آید به خانه ناگهان *** بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم *** غصه تو یک طرف داغ برادر یک طرف
مثل آنروزی که افتادی می افتد بر زمین *** پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف
من دو بوسه می زنم جای تو و جای خودم *** زیر گردن یک طرف رگهای حنجر یک طرف
وای از آن لحظه که باید بنگرم *** سر ز روی نیزه افتاده، پیکر یک طرف
وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها *** گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف
منبع: مشاهده لینک ها و تصاویر پس از ورود یا عضویت
علاقه مندي ها (Bookmarks)