من که روز و شب از اشک جام می نوشم *** دلم گرفته از این روزهای خاموشم
فراغتی که فراق تو را ز پی دارد *** هزار مرتبه سنگین تر است بر دوشم
بهار می رسد از راه آن زمانیکه *** رسد ز کعبه انا المهدی تو بر گوشم
سیاهی دلم از تو اگر چه دورم کرد *** میان روضه با تو ولی زود می جوشم
بدون روضه ببین دستهای سینه زنم *** گرفته زانوی غم را میان آغوشم
هزار شکر که تا چند سال عیدم را *** برای مادرت از ابتدا سیه پوشم
بقیع گریه کن روضه های مادر توست *** کنار تربت زهرا مکن فراموشم

دوستان اگر سعادت داشتند که برن منم دعا کنید