احسان بمانی

آدم شود هر آنکه به اندازه نَمی
گرید برای اشرف اولاد آدمی

این اشک ها چه معجزه ها که نمیکند
بر هر دل شکستۀ آشفته ماتمی

سرمایۀ قیامت من گریه من است
حتی به قطره ای و نه یا قدر شبنمی

کی میشود که جان بدهی قلب مرده را
با آن دم خدایی عیسی بن مریمی

اصلا بعید نیست خدا را چه دیده ای
جان میدهم برای تو آخر محرمی

آقا فدای نام شما نام کربلا
هر دو شده بهانۀ هر گریه و غمی

قربان محتشم که چه زیبا سروده است
بازاین چه شورش است که در خلق عالمی

حی علی البکاء که محرم رسیده است
وقت عزا و نوحه و ماتم رسیده است

منبع:کاروان شعر آیینی زیتون