خطبه بدون نقطه مولاي متقيان حضرت علي (ع)


اميرالمومنين علي(ع) را بدون شك مي*توان انساني كامل دانست كه همه وجوه انسانيت را به حد كمال در خود دارد. او علاوه بر همه وجود پاك انساني مردي است كه در عرصه كلام آنچنان طبع آزمايي كرده است كه سخت مي*توان به ريسمان آن چنگ انداخت و خود را به آن مرتبه از كلام رساند. خطبه بدون نقطه ایشان يكي از درخشان*ترين خطبه*هاي، چه در عرصه كلام و چه در عرصه معناست، به مناسبت ایام مبارک عید غدیر آن را می خوانید.


***
الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أكرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ. الواحدُالأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ. سَلَّطَ المُلوك وَ أعداها، وَ أهلَك العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَكارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَك السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ َحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاكم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحكمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها. الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُكمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِك السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاكمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ كرَمُهُ. عَلَّمَكم كلامَهُ، وَ أراكم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَكم أحكامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ. وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُكرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ. أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ كمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أكرَمُهُم مُرداً وَ كهولاً. صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُكرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الكرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ. أرسَلَهُ رَحمَةً لَكم، وَ طَهارَةً لِأعمالِكم، وَ هُدوءَ دارِكم وَ دُحورَ، عارِكم وَ صَلاحَ أحوالِكم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَكم وَ رَحمَةً. اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَكمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الكسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلك وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ كلِّها وَ هَمِّها. هَلَك وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، كم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَكهُ، وَ كم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً. اَللّهُمَّ لَك الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلك وَ كمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ كلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ كلُّ حُكمٍ حُكمُهُ، وَ حَدَرَ كلَّ عِلمٍ عِلمُهُ. عَصَمَكمُ وَ لَوّاكم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاكم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَكم، وَ لِلاِسلامِ هَداكم، وَ رَحِمَكم وَ سَمِعَ دُعاءَكم، وَ طَهَّرَ أعمالَكم، وَ أصلَحَ أحوالَكم. وَ أسألُهُ لَكم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ كمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.
***
ستايش مخصوص خدايي است كه سزاوار ستايش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترين ستايش و شيرين*ترين آن و سعادت*بخش*ترين ستايش و سخاوت بارترين
(و شريف*ترين) آن و پاك*ترين ستايش و بلندترين آن و ممتاز*ترين ستايش و سزاوارترين آن.
يگانه و يكتاي بي*نياز(ي كه همه نيازمندان و گرفتاران آهنگ او نمايند). نه پدري دارد و نه فرزندي. شاهان را (به حكمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت و ستمكاران (و متجاوزان) را هلاكت نمود و كنارشان افكند و سجاياي بلند را (به خلايق) رسانيد و شرافت بخشيد و آسمان را بالا برد و بلند گردانيد. بستر زمين را گشود و گسترش داد و محكم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار كرد و (براي زندگي) آماده و مهيا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزاني داشت. تعداد اقوام را (براي زندگي) آماده و مهيا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزاني داشت. تعداد اقوام را (براي زندگي در آن) به درستي. (و حكمت) مقرر فرمود و بر شمار (يكايك) آنان احاطه يافت و نشانه*هاي بلند (هدايت) مقرر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت. معبود نخستين كه نه او را هم*طرازي است و نه حكمش را مانعي. خدايي نيست جز او، كه پادشاه است و (مايه) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاك و بي آلايش. فرمانش ستوده است و حريم كويش آباد (به توجّه پرستندگان و نيازمندان) است و سخايش مورد اميد. كلامش را به شما آموخت و نشانه*هايش را به شما نماياند. و احكامش را برايتان دست يافتني نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعيت بود، حرام شمرد. بار رسالت را بر دوش محمد (صلّي*الله عليه و آله) افكند. (همان) رسول گرامي كه بدو سروري و درستي (در گفتار و كردار و رفتار) ارزاني شده، پاك و پيراسته است. خداوند اين امت را به خاطر برتريِ مقام و بلنديِ شرف و استواري دين او و كامل بودنِ آرمانش سعادت بخشيد. او بي*آلايش*ترين فردِ از آدميان در هنگامه ولادت و فروزنده*ترين ستاره يمن و سعادت است. او بلندپايه*ترين آنان (در نياكان) است و زيباترين آنها در (نسل و) شاخسار و درست پيمان*ترين و كريم*ترين آنان است در نوجواني و بزرگسالي. درود خداوند از آن او و خاندان پاكش باد، درودي خالص و پي در پي و مكرر (براي آنان) و براي دوست*داران بزرگوارشان، درودي ماندگار و پيوسته، (براي هميشه تا وقتي كه براي آسمان حكمي مرقوم است و نقشي مقرر.
او فرستاد تا برايتان رحمتي باشد و مايه پاكيزگي اعمالتان و آرامش سراي (زندگي) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (و شرم آور كار)تان. و تا مايه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتي (بس بزرگ و فراگير)
از او فرمان بريد و بر دستورش مواظبت ورزيد. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشماريد. خدايتان رحمت كند؛ آهنگ كوششي پيوسته نماييد و آزمندي را از خود برانيد و تنبلي را وا نهيد. رسم سلامت و حفظ حاكميت و بالندگي آن را – و آنچه را موجب دغدغه سينه*ها (و تشويش دل*ها) و رويكردِ درماندگي و پريشاني به سوي به آنهاست – بشناسيد.