دوره سردخانه فریونی   دوره بویلر و مشعل   دوره سررخانه آمونیاکی  دوره چیلر جذبی      دوره چیلرتراکمی   دوره کولرگازی اسپلیت
 
نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: اشعار بسیار زیبای حاج منصور ارضي به مناسبت ايام فاطميه سال 1391

  1. تاریخ عضویت
    2011/05/23
    نوشته ها
    333
    پسندیده
    5
    مورد پسند : 7 بار در 7 پست
    نوشته های وبلاگ
    41
    میزان امتیاز
    0

    اشعار بسیار زیبای حاج منصور ارضي به مناسبت ايام فاطميه سال 1391

    #1 2012/04/24, 00:32


    ای نور ماه و سال تو را جستجو کنم *** نوروز را به عشق شما گفتگو کنم
    با یاد تو خانه تکانی این دلم *** با آب دیده چهره خود شستشو کنم
    من از بهار، عطر حضور تو می کشم *** گل را به عشق جمال تو بو می کنم
    یاد تو را به باغ و گلستان نمی دهم *** من با تو کسب حال و هوای نکو کنم
    مقصود دل ز کعبه و کرب و بلا تویی *** از گفتگوی تو طلب آبرو کنم
    راهی که آمدم تو به من داده ای نشان *** پس آمدم به میکده میل سبو کنم
    کی می شود تو با دل من همنشین شوی *** من عاشقانه با دل تو گفتگو کنم
    جا ماندگی ز قافله هم درد مشکلی است *** من آمدم که زخم دلم را رفو کنم
    من بی حسین و فاطمه بیچاره می شوم *** دستم بگیر بی تو من آواره می شوم

    ****************************

    من که روز و شب از اشک جام می نوشم *** دلم گرفته از این روزهای خاموشم
    فراغتی که فراق تو را ز پی دارد *** هزار مرتبه سنگین تر است بر دوشم
    بهار می رسد از راه آن زمانیکه *** رسد ز کعبه انا المهدی تو بر گوشم
    سیاهی دلم از تو اگر چه دورم کرد *** میان روضه با تو ولی زود می جوشم
    بدون روضه ببین دستهای سینه زنم *** گرفته زانوی غم را میان آغوشم
    هزار شکر که تا چند سال عیدم را *** برای مادرت از ابتدا سیه پوشم
    بقیع گریه کن روضه های مادر توست *** کنار تربت زهرا مکن فراموشم

    ****************************

    در راه علی درد همان درمان است *** این درد غریب هدیه جانان است
    این روح بزرگ ضربه گیر است هنوز *** تا روی کبود از علی پنهان است
    در هر ستمی بلا کشیدن سخت است *** در راه علی درد و بلا آسان است
    یاری علی هیبت کوثر می خواست *** اینکار نه حد بوذر و سلمان است
    +هر چند گل لاله گوشم پاچید *** غم نیست مرا که فصل گلریزان است
    رویی که شفق ز پرتوش وا ماند *** در کوچه تنگ طعمه طوفان است
    با یا ابتای خویش گفتم به نبی *** این شهر پس از تو شهر نامردان است
    این امت مرحومه چه بی درد شدند *** این اجر رسالت است یا تاوان است
    تنها سپر علی شکسته اما *** شمشیر زبان هنوز در میدان است
    از پا ننشست هر که زهرایی شد *** اسلام مگر که بی سر و سامان است
    روزی که ز کعبه منتقم می آید *** با یار محب و شیعه هم پیمان است

    ****************************


    وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من *** همه عمر گرفتار بلا باشم من
    شک ندارم همه خواسته تو این است *** لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من
    تا زمانیکه دلم خانه این و آن است *** جا ندارم که پذیرای شما باشم من
    چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی *** همه عمرم خجل از روی شما باشم من
    تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم *** دردمندانه به دنبال دوا باشم من
    گوئیا قسمت من این همه سرگردانی است *** همچو زلف به هم خورده رها باشم من
    کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را *** یار تو مثل امام و شهدا باشم من
    کاش می شد به همراه تو یک فاطمیه *** میهمان حرم کرب و بلا باشم من
    ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی *** زائر خیمه سبزت به کجا باشم من
    جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا *** به گرفتار میان در و دیوار بیا

    ****************************

    سلام من به مادری که در میان بستر است *** فضای خانه اش پر از دعا و دیده تر است
    سلام من به مادری که حاجتش شهادت است *** به دل نوا، به لب دعا، نگاه او سوی در است
    سلام من به مادری که پهلویش شکسته است *** دلش ولی شکسته تر ز گفته های حیدر است
    سلام من به مادری که لاله های بسترش *** نشان ز تازیانه ها بهانه های دختر است
    چه مادری چه دختری چه بستر و مریضه ای *** چه پهلویی چه بازویی چه غنچه ای که پر پر است
    هنوز خون تازه از جناغ سینه می رود *** هنوز جای سیلی نشسته روی کوثر است
    نماز او نشسته و قنوت او شکن شکن *** صدای او خسته و پر از نوای مضطر است
    هنوز بیت وحی حق سرای دود و آتش است *** چه کلبه محقری که خانه پیمبر است
    علی نظاره می کند حسن اشاره می کند *** که صورت حسین او به زیر پای مادر است

    ****************************
    آمد و شد باز شد آغاز وای *** ندبه گری باز شد ابراز وای
    تا سخن از نعش زمین مانده شد *** فتنه گر از هر طرفی خوانده شد
    اهل مدینه به خود آمد عجب! *** تازه شده داغ محمد (ص) عجب!
    نقشه علیه جسد فاطمه *** زیر لب اما همه در زمزمه
    حیله گران نقشه به سر پرورند *** در صدد توطئه دیگرند
    بیت علی بود پر از ازدحام *** بر لبشان تسلیت است و سلام
    بغض علی وا شد و با اجتماع *** گفت زمان نیست برای وداع
    هر که به یاری علی مدعی است *** این بدن آماده تشییع نیست
    غربت مولا شد از اینجا عیان *** شب شد و رفتند تمسخر کنان
    تا که حرامی متفرق شدند *** اهل حرم تازه به هق هق شدند
    بغض حسن بغض گلوگیر بود *** اشک حسین آیه تطهیر بود
    بود در آن واهمه راستین *** گریه زینب به سر آستین
    کرد نوازش پدر از گریه چند *** ناله مبادا بکند کَس بلند
    نیمه شب خانه غربت رسید *** لحظه اجرای وصیت رسید
    غسل تن فاطمه با چشم تر *** روضه خونابه بماند دگر
    سینه و پهلو شکسته عجیب *** بود غم افزای امام غریب
    گوشه مهتاب که تابیده شد *** یاس کبود عاقبتش دیده شد
    شعله احساس چه بالا گرفت *** گریه امان از دل مولا گرفت
    مرد خدا تا به خدا دل سپرد *** دست به بازوی ورم کرده خورد
    اشک علی طاقتش از دست داد *** از نفسش شدت هق هق فتاد
    چون تن موعود حرم شسته شد *** نعش نحیفش به کفن بسته شد
    گشت به پا تاب و تب نشأتین *** وقت وداع حسن است و حسین
    وای اگر بند کفن وا شود *** مُلک و مَلک در غم زهرا شوند
    ولوله شد بند کفن باز شد *** تازه غم فاطمه آغاز شد
    دست خدا از کفن آمد برون *** فاطمه آغوش گشود از درون

    ****************************

    تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است *** من در میان جمع و دلم جای دیگر است
    من در میان جمع و دلم سمت سامرا *** آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است
    دیری است رفته است و دگر برنگشته است *** دیری است آسمان دلم بی کبوتر است
    او پیش رو نشسته و من کورم از گناه *** او می زند صدا و این گوش من کر است
    آواره ایم در هیئت و شنیده ایم *** در روضه احتمال حضورش قوی تر است
    شاید صدای گریه آقا بلند شد *** چون روضه های مادر او گریه آور است
    در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد *** او نیز زخمی غم دیوار و آن در است
    آقا سری بزن به مدینه نگاه کن *** کوچه بدون نور تو صحرای محشر است
    آقا بگو چگونه تحمل بیاورم *** یک زن که در مقابل یک فوج لشگر است
    انگار در گلوی شما بغض می شود *** آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است
    اینجا برادران همه در فکر خنجرند *** شکر خدا که یوسف ما بی برادر است
    گرچه پر از گناه ولی در رکابتان *** آخر شهید می شوم این حرف آخر است

    ****************************

    شب از غم پنهانی من گریه می کند *** باران به زندگانی من گریه می کند
    شبها که با مزار تو نجوا کند دلم *** قبرت به نوحه خوانی من گریه می کند
    شبهای بی ستاره شهر مدینه هم *** بر ماه قد کمانی من گریه می کند
    مولای کائناتم و گمنام شهر خود *** غربت به میزبانی من گریه می کند
    وقتی حسین و با حسنم نوحه می کنند *** زینب به روضه خوانی من گریه می کند
    در سینه حبس شد نفسم زود رفته ای *** پیری بر این جوانی من گریه می کند
    دانم که زیر خاک برای غریبیم *** بیمار استخوانی من گریه می کند
    تیغ از غلاف خانه نشینی نمی کشم *** صبرم به ناتوانی من گریه میکند
    بازوی تو هنوز ورم کرده مانده است *** فریاد ناگهانی من گریه میکند

    ****************************

    اولین گریه خون گریه سقایی بود *** عالمی تشنه آن دیده زهرایی بود
    پیش خورشید عجب نیست که شق القمر است *** ادب ماه در آن مقدم زهرایی بود
    تیر با زانوی مجروح اگر از دیده کشید *** دیده خسته هنوز عاشق بیداری بود
    سفره قامت او پهن به نخلستان شد *** قصدش از مقدم دلدار پذیرایی بود
    پیش از آمدن یار به خاکش افتاد *** سجده اش بر قدم یار تماشایی بود
    فرق سردار چنان چشمه دهن وا کرده *** دست جانباز نماد ید بیضایی بود
    اهل خیمه دگر از سوز عطش دم نزدند *** که حرم منتظر قامت رعنایی بود
    ناگهان در حرم افتاد ستون خیمه *** بعد از آن همهمۀ غربت و تنهایی بود
    همه گفتند عمو رفت و عدو می آید *** با عمو در همه جا صحبت آقایی بود
    تا تو بودی غمی از چادر و دستار نبود *** که علمدار حرم خوش قد و بالایی بود
    تا تو رفتی سخن از حمله نامحرم شد *** غارت معجر و خلخال چه یغمایی بود
    نه علی بود و نه عباس نه در خیمه حسین *** روضه غیرتی اش روضه مولایی بود
    بعد عباس شده پنجه و سیلی آزاد *** گریه زینب او گریه زهرایی بود

    ****************************

    آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف *** چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
    هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است *** رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف
    گاه دلخون توئیم و گاه دلخون پدر *** وای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف
    از کنار تو که می آید به خانه ناگهان *** بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
    من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم *** غصه تو یک طرف داغ برادر یک طرف
    مثل آنروزی که افتادی می افتد بر زمین *** پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف
    من دو بوسه می زنم جای تو و جای خودم *** زیر گردن یک طرف رگهای حنجر یک طرف
    وای از آن لحظه که باید بنگرم *** سر ز روی نیزه افتاده، پیکر یک طرف
    وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها *** گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف

    منبع: مشاهده لینک ها و تصاویر پس از ورود یا عضویت

    ویرایش توسط norasteh : 2012/04/24 در ساعت 00:58
    مجری تاسیسات ساختمانی و صنعتی
    norasteh آنلاین نیست.

  2. تاریخ عضویت
    2012/03/09
    سن
    32
    نوشته ها
    287
    پسندیده
    0
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    10
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اشعار بسیار زیبای حاج منصور ارضي به مناسبت ايام فاطميه سال 1391

    #2 2012/04/24, 21:15
    سلام دوست عزیز تشکر بسیار عالی بود. ممنونم


    التماسدعا
    hvac-mall آنلاین نیست.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2012/11/22, 16:39
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2012/11/20, 12:13
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2012/08/11, 10:10
  4. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 2012/07/02, 22:20
  5. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 2012/04/25, 05:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •