دوره سردخانه فریونی   دوره بویلر و مشعل   دوره سررخانه آمونیاکی  دوره چیلر جذبی      دوره چیلرتراکمی   دوره کولرگازی اسپلیت
 
صفحه 1 از 9 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 82

موضوع: داستانها و جکهای مدیریتی

  1. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    داستانها و جکهای مدیریتی

    #1 2012/07/12, 02:34
    یک داستان زیبا و آموزنذه مدیریتی

    روزي ، روزگاري پادشاهي 4 همسر داشت . او عاشق و شيفته همسر چهارمش بود . با دقت و ظرافت خاصي با او رفتار ميکرد و او را با جامه هاي گران قيمت و فاخر ميآراست و به او از بهترينها هديه ميکرد. همسر سومش را نيز بسيار دوست ميداشت و به خاطر داشتنش به پادشاه همسايه فخر فروشي ميکرد. اما هميشه ميترسيد که مبادا او را ترک کند و نزد ديگري رود. همسر دومش زني قابل اعتماد، مهربان، صبور و محتاط بود. هر گاه که اين پادشاه با مشکلي مواجه ميشد، فقط به او اعتماد ميکرد و او نيز همسرش را در اين مورد کمک ميکرد. همسر اول پادشاه، شريکي وفادار و صادق بود که سهم بزرگي در حفظ و نگهداري ثروت و حکومت همسرش داشت. او پادشاه را از صميم قلب دوست ميداشت، اما پادشاه به ندرت متوجه اين موضوع ميشد .
    روزي پادشاه احساس بيماري کرد و خيلي زود دريافت که فرصت زيادي ندارد. او به زندگي پر تجملش مي انديشيد و در عجب بود و با خود ميگفت "من 4 همسر دارم ، اما الان که در حال مرگ هستم ، تنها مانده ام."
    بنابراين به همسر چهارمش رجوع کرد و به او گفت" من از همه بيشتر عاشق تو بوده ام. تو را صاحب لباسهاي فاخر کرده ام و بيشترين توجه من نسبت به تو بوده است. اکنون من در حال مرگ هستم، آيا با من همراه ميشوي؟" او جواب داد "به هيچ وجه!" و در حالي که چيز ديگري ميگفت از کنار او گذشت. جوابش همچون کاردي در قلب پادشاه فرو رفت. پادشاه غمگين، از همسر سوم سئوال کرد و به او گفت "در تمام طول زندگي به تو عشق ورزيده ام، اما حالا در حال مرگ هستم. آيا تو با من همراه ميشوي؟" او جواب داد "نه، زندگي خيلي خوب است و من بعد از مرگ تو دوباره ازدواج خواهم کرد." قلب پادشاه فرو ريخت و بدنش سرد شد. بعد به سوي همسر دومش رفت و گفت "من هميشه براي کمک نزد تو مي آمدم و تو هميشه کنارم بودي. اکنون در حال مرگ هستم. آيا تو همراه من ميآيي؟ او گفت "متأسفم ، در اين مورد نميتوانم کمکي به تو بکنم، حداکثر کاري که بتوانم انجام دهم اين است که تا سر مزار همراهت بيايم". جواب او همچون گلوله اي از آتش پادشاه را ويران کرد. ناگهان صدايي او را خواند، "من با تو خواهم آمد، همراهت هستم، فرقي نميکند به کجا روي، با تو ميآيم." پادشاه نگاهي انداخت، همسر اولش بود ! او به علت عدم توجه پادشاه و سوء تغذيه، بسيار نحيف شده بود. پادشاه با اندوهي فراوان گفت: اي کاش زماني که فرصت بود به تو بيشتر توجه ميکردم .
    در حقيقت، همه ما در زندگي كاري خويش 4 همسر داريم. همسر چهارم ما سازمان ما است. بدون توجه به اينکه تا چه حد برايش زمان و امکانات صرف کرده ايم و به او پرداخته ايم، هنگام ترك سازمان و يا محل خدمت، ما را تنها ميگذارد. همسر سوم ما، موقعيت ما است که بعد از ما به ديگران انتقال مي يابد. همسر دوم ما، همكاران هستند. فرقي نميکند چقدر با هم بوده ايم، بيشترين کاري که ميتوانند انجام دهند اين است که ما را تا محل بعدي همراهي کنند. همسر اول ما عملكرد ما است . اغلب به دنبال ثروت ، قدرت و خوشي از آن غفلت مينماييم. در صورتيکه تنها کسي است که همه جا همراهمان است .

    همين حالا احيائش کنيد، بهبود سازيد و مراقبتش كنيد
    M a H d I آنلاین نیست.

  2. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانها و جکهای مدیریتی

    #2 2012/07/12, 02:35
    درس بزرگ

    روزی مردی سعی داشت تا بره مورد علا قه اش را به داخل خانه ببر د ولی بره وارد خانه نمی شدو پا هایش را محکم بر زمین فشار می داد.
    خدمتکار منزل وقتی این صحنه را دید نزدیک شد و انگشتش را داخل دهان بره گذاشت. بره شروع به مکیدن کرد. خدمتکار داخل خانه رفت و بره هم به دنبالش راه افتاد.
    مرد از این اتفاق ساده درس بزرگی گرفت. فهمید که برای اثر گذاشتن بر دیگران ابتدا باید خواسته های آنها را درک کرد.
    M a H d I آنلاین نیست.

  3. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانها و جکهای مدیریتی

    #3 2012/07/12, 02:36
    هنگامي ‌که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکي روبرو شد. آنها دريافتند که خودکارهاي موجود در فضاي بدون ‌جاذبه کار نمي‌کنند. (جوهر خودکار به سمت پايين جريان نمي‌يابد و روي سطح کاغذ نمي‌ريزد.) براي حل اين مشکل آنها شرکت مشاورين اندرسون را انتخاب‌کردند. تحقيقات بيش‌از يک دهه طول‌کشيد، 12ميليون دلار صرف شد و درنهايت آنها خودکاري طراحي‌کردند که در محيط بدون جاذبه مي‌نوشت، زير آب کار مي‌کرد، روي هر سطحي حتي کريستال مي‌نوشت و از دماي زيرصفر تا 300 درجه‌ سانتيگراد کار مي‌کرد.

    روسي‌ها راه‌حل ساده‌تري داشتند: آنها از مداد استفاده کردند!

    اين داستان مصداقي براي مقايسه دو روش در حل مسئله است؛ تمرکز روي مشکل يا تمرکز روي راه‌حل. مشكل نوشتن در فضا و راه‌حل نوشتن در فضا با خودكار.

    مشاهده لینک ها و تصاویر پس از ورود یا عضویت
    M a H d I آنلاین نیست.

  4. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانها و جکهای مدیریتی

    #4 2012/07/12, 02:36
    لطیفه های اقتصادی:
    یک اقتصاددان کسی است که خودش هم نمی فهمد راجع به چه داردحرف می زند ولی طوری رفتار می کند که تو فکر کنی تقصیر تست که حرفش را نمی فهمی.
    یک اقتصاددان کسی است که « قیمت» همه چیز را می داند ولی «ارزش» چیزی را نمی شناسد
    یک اقتصاددان کسی است که فردا می فهمد چرا آن چه که دیروز درباره امروز گفته بود اتفاق نیافتاد.
    برای یک اقتصاددان، زندگی واقعی یک استثناست نه قاعده.
    تجارت آزاد شبیه به رفتن به بهشت است. همه دلشان می خواهد به بهشت بروند ولی هنوز کسی را که به بهشت رفته باشد ندیده ایم.

    مشاهده لینک ها و تصاویر پس از ورود یا عضویت
    M a H d I آنلاین نیست.

  5. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانها و جکهای مدیریتی

    #5 2012/07/12, 02:37
    حل مشكل چاله
    در یكی از خیابان های اصلی شهری چاله ای بود كه باعث بروز حوادث متعدد برای شهروندان می‌شد.
    مدیران شهر طی جلسه های بر آن شدند كه مشكل را حل كنند.
    مدیر اول گفت: باید آمبولانسی همیشه در كنار چاله آماده باشد تا مصدومین را به بیمارستان برساند.
    مدیر بالاتر گفت: نه، وقت تلف می‌شود. بهتر است بیمارستانی در كنار چاله احداث كنیم.
    مدیر ارشد گفت: نه، بهترین كار آن است كه این چاله را پر كنیم و چاله مشابهی در نزدیكی بیمارستان احداث كنیم.
    M a H d I آنلاین نیست.

  6. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانها و جکهای مدیریتی

    #6 2012/07/12, 02:38
    حذف كاغذ
    سازمان دستخوش تحول اداری شده بود اما بالاترین مقام آن همچنان دیدگاه سنتی داشت. تصمیم گرفته شد با راه‌اندازی اتوماسیون اداری مصرف كاغذ به طور كل از مجموعه حذف شود. در پی این تصمیم، مقرر شد بخش اعظمی از اسناد غیرضرور مربوط به سال‌های گذشته امحا شود. در این رابطه، مكاتبات عدیده‌ای از سوی كارشناسان امر و رؤسای واحدها انجام گرفت و در آخر، لازم بود كه بالاترین مقام سازمان مجوز امحا را صادر كند. او نوشت: "امحا اسناد پس از تهیه و نگهداری 2 نسخه از هر كدام بلا مانع است."
    M a H d I آنلاین نیست.

  7. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانها و جکهای مدیریتی

    #7 2012/07/12, 02:38
    آيا مي‌دانيد؟
    در ژاپن:
    اگر شركتي بيش از حد معمول سود سالانه داشته باشد، دچار اشكال خواهد شد و عملكرد مديرعامل و شركتي كه تحت مديريت دارد مورد سوال قرار خواهد گرفت؟
    قابل توجه اينكه: « سود» هر شركت یا كارخانه، يك هزينه سرمايه‌گذاري، مانند نرخ بهره در وام ها محسوب مي‌شود و نه بيشتر از آن. همانطور كه نرخ بهره‌ ميزان مشخصي دارد و از آن فراتر نمي رود، سود سرمايه در ژاپن نيز براساس مقدار مشخص برنامه‌ريزي مي‌شود.
    اصل «سود به عنوان هزينه‌هاي سرمايه‌گذاري»، بيانگر اين حقيقت است كه در اين كشور، سهامدار فقط يك عامل علاقه‌مند بيروني نسبت به شركت محسوب مي‌شود نه يك عامل اصلي و داخلي.
    منبع: مديريت ژاپني، ن در داري- ناشر: موسسه خدمات فرهنگي رسا
    مشاهده لینک ها و تصاویر پس از ورود یا عضویت
    M a H d I آنلاین نیست.

  8. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانها و جکهای مدیریتی

    #8 2012/07/12, 02:39
    عنوان تغيير شكل جمله
    فرستنده حكايت تيموري، ليلا
    كليدواژه‌ها استراتژي؛ تغيير؛ نگرش؛ توجه به محيط؛ تغيير زاويه ديد
    -------------------------------------------------------------------------------

    متن حكايت
    روزي مرد كوري روي پله‌هاي ساختماني نشسته بود و كلاه و تابلويي را در كنار پايش قرار داده بود. روي تابلو خوانده مي‌شد: "من كور هستم لطفا كمك كنيد."

    روزنامه‌نگار خلاقي از كنار او مي‌گذشت. نگاهي به او انداخت. فقط چند سكه در داخل كلاه بود. او چند سكه داخل كلاه انداخت و بدون اينكه از مرد كور اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت، آن را برگرداند و اعلان ديگري روي آن نوشت و تابلو را كنار پاي او گذاشت و آنجا را ترك كرد.

    عصر آن روز، روزنامه‌نگار به آن محل برگشت و متوجه شد كه كلاه مرد كور پر از سكه و اسكناس شده است. مرد كور از صداي قدمهاي او، خبرنگار را شناخت. از او پرسيد كه بر روي تابلو چه نوشته است؟

    روزنامه نگار جواب داد: "چيز خاص و مهمي نبود، من فقط نوشته شما را به شكل ديگري نوشتم" و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد.

    مرد كور هيچوقت ندانست كه او چه نوشته است ولي روي تابلوي خوانده مي‌شد: "امروز بهار است، ولي من نمي‌توانم آن را ببينم."

    شرح حکایت:

    وقتي كارتان را نمي‌توانيد پيش ببريد استراتژي خود را تغيير بدهيد. خواهيد ديد بهترينها ممكن خواهد شد. باور داشته باشيد هر تغيير بهترين چيز براي زندگي است. حتي براي كوچكترين اعمالتان از دل، فكر، هوش و روحتان مايه بگذاريد.

    مشاهده لینک ها و تصاویر پس از ورود یا عضویت
    M a H d I آنلاین نیست.

  9. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانها و جکهای مدیریتی

    #9 2012/07/12, 02:40
    عنوان تغيير شكل جمله
    فرستنده حكايت تيموري، ليلا
    كليدواژه‌ها استراتژي؛ تغيير؛ نگرش؛ توجه به محيط؛ تغيير زاويه ديد
    -------------------------------------------------------------------------------

    متن حكايت
    روزي مرد كوري روي پله‌هاي ساختماني نشسته بود و كلاه و تابلويي را در كنار پايش قرار داده بود. روي تابلو خوانده مي‌شد: "من كور هستم لطفا كمك كنيد."

    روزنامه‌نگار خلاقي از كنار او مي‌گذشت. نگاهي به او انداخت. فقط چند سكه در داخل كلاه بود. او چند سكه داخل كلاه انداخت و بدون اينكه از مرد كور اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت، آن را برگرداند و اعلان ديگري روي آن نوشت و تابلو را كنار پاي او گذاشت و آنجا را ترك كرد.

    عصر آن روز، روزنامه‌نگار به آن محل برگشت و متوجه شد كه كلاه مرد كور پر از سكه و اسكناس شده است. مرد كور از صداي قدمهاي او، خبرنگار را شناخت. از او پرسيد كه بر روي تابلو چه نوشته است؟

    روزنامه نگار جواب داد: "چيز خاص و مهمي نبود، من فقط نوشته شما را به شكل ديگري نوشتم" و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد.

    مرد كور هيچوقت ندانست كه او چه نوشته است ولي روي تابلوي خوانده مي‌شد: "امروز بهار است، ولي من نمي‌توانم آن را ببينم."

    شرح حکایت:

    وقتي كارتان را نمي‌توانيد پيش ببريد استراتژي خود را تغيير بدهيد. خواهيد ديد بهترينها ممكن خواهد شد. باور داشته باشيد هر تغيير بهترين چيز براي زندگي است. حتي براي كوچكترين اعمالتان از دل، فكر، هوش و روحتان مايه بگذاريد.

    مشاهده لینک ها و تصاویر پس از ورود یا عضویت
    M a H d I آنلاین نیست.

  10. تاریخ عضویت
    2012/02/18
    محل سکونت
    تهران
    سن
    34
    نوشته ها
    150
    پسندیده
    3
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : داستانها و جکهای مدیریتی

    #10 2012/07/12, 02:41
    عنوان مارمولك و عينك
    نويسنده حكايت شنوره، وولف ديتريش
    كليدواژه‌ها تبليغات؛ جلب نظر
    منبع روزنامه همشهري، چهارشنبه 1 شهريور 1385، سال چهاردهم، شماره 4066، ص 24.

    --------------------------------------------------------------------------------

    متن حكايت
    مارمولكي رفت پيش ماري كه چشم‌پزشك بود. از او خواست برايش عينكي تهيه كند.

    مار گفت: "عينك به چه درد تو مي‌خورد؟ مگر با عينك و بي‌عينك فرقي مي‌كند؟ تو كه جايي را نمي‌بيني."

    مارمولك گفت: "عينك كه بزنم ديده مي‌شوم."
    M a H d I آنلاین نیست.

صفحه 1 از 9 123 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تست خازن الکترولیتی ( با قطب مثبت و منفی)
    توسط sinoohe در انجمن تجهیزات و ابزارآلات
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2016/02/06, 16:02
  2. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 2013/04/22, 14:31
  3. میتی کمان کجایی؟
    توسط kashani در انجمن مطالب آزاد
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 2012/08/28, 12:09
  4. سایتی برای کسب اطلاعات لوله و شیر الات صنعتی
    توسط mmr در انجمن پایپینگ، گازرسانی، آتش نشانی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 2012/01/25, 01:19
  5. وب سایتی جامع در زمینه سیستم های لوله کشی
    توسط omranenergy در انجمن مطالب تخصصی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2011/06/26, 17:03

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •